روزهای پاییزی پرهام
سلام قندعسل مامان شیطون بلای خونمون مامان از دست شما وروجک وقت کم میاره کمتر میتونم بیام به وبلاگت سر بزنم و مطلب بزارم خوب تو این مدت سرما هم خورده بودی بعداز اونم ماه محرم و عاشورا بود خوب عزیزم از کارات بگم که دیگه تقریبا میتونی کلمه هارو خیلی با مزه بگی یه موقع هایی به زبون خودت یه چیزایی هم میگی متوجه نمیشم شیر که میخوری تموم که میشه میگی مامایی اموم شد شیشه شیرتو میدی دستم میگی ارسی یعنی مرسی قربونت بشم عاشق این طرز حرف زدنت هستم عزیزم زمانی که میگم بشین مامانی بره برات شیر بیاره بخوری زودی میشینی بعد تکرار میکنی اشین اشین میگم برهام بخواب شیرتو بخور سرتو محکم میزنی ز...
نویسنده :
مامان مینا
19:28